تحقیق در مورد بررسي سقط جنين
مقدمه
سقط جنين يا سقط حمل يكي از جرائمي است كه جوامع پيوسته با آن درگير بوده اند و راه يابي براي مقابله با آن از جمله مسائل و مشكلات جوامع بشري بوده و از ديرباز نيز مقررات خاصي براي جلوگيري از وقوع اين پديده و تعقيب و مجازات مرتكبان آن تدوين شده است . نكته قابل ذكر آن است كه قوانين و مقررات و همچنين در كتب و آثار صاحبنظران كيفري ، راجع به مفهوم و معني اين جرم و مجازات آن اتفاق نظر ديده نمي شود .
منشا اختلاف نظر بيشتر تفسير هدف و سياست كيفري قانونگذار در وضع آن دسته از مقررات كيفري است كه در جهت حمايت از تكامل دوران عادي حاملگي مادر تدوين شده است1
علاوه بر اين بين مفهوم لغوي و پزشكي و عرفي اين پديده تفاوتهائي موجود است كه موجت گسترش دهمنه اين اختلاف مي باشد .
در حقوق ايران تدوين كنندگان قانون مجازات عمومي سابق در بحث مربوط به ” قتل و ضرب و جرح عمدي ” مقررات حاكم بر اين پديده را در مواد 180 تا 184 بدون توجه به منابع فقهي و موازين اسلامي آن آورده اند و در تدوين آن تحت تاثير قانون جزاي فرانسه بوده و بدون اشاره به تعريف اين پديده ، از استعمال سقط ( جنين ) خودداري كرده و در همه جا اصطلاح ” سقط حمل عمدي ” را بكار برده اند . همچنين براي مراحل حيات جنيني مجازاتهاي متفاوت قائل نشده اند لكن در عمل ، ديوان عالي كشور ، بيشتر تحت تاثير منافع فقهي بوده و براساس موازين اسلامي آرا خود را صادر كرده است2 .
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، ضوابط قانوني حاكم ، بر سقط جنين حمل ، براساس موازين اسلامي مورد تجديد نظر قرار گرفت و در نتيجه تغييرات عمدهاي در ضوابط ايجاد گرديد .
تدوين كنندگان قانون مجازات اسلامي ، به پيروي از شيوه فقها و صاحبنظران اسلامي ،كه در كتب و آثار خود احكام مربوط به اين مسئله را در مبحث ” ديات ” مورد بحث قرار داده اند ، مقررات مربوط به اين امر را در مواد 194 الي 200 قانون ديات و نيز در مواد 90 و 91 قانون تعزيرات تنظيم كرده و برخلاف گذشته سقط جنين را از همان مراحل اوليه استقرار نطفه قابل مجازات دانسته اند .
نهايت آنكه در هر يك از مراحل دوران طبيعي بارداري ،تا قبل از حلول روح در جنين ، ميزان ديه را بطور متفاوت بيان كرده و براي پايان دوران حيات جنيني و زمان حلول روح در جنين كه مربوط به ماههاي آخر بارداري است در مورد كسي كه موجبات سقط جنين زن حامل را فراهم نمايد ، مجازات حبس از سه ماه تا شش ماه را پيش بيني كرده اند و اگر مرتكب جرم طبيب يا قابله باشد و عالما در اسقاط جنين مباشرت نمايد و يا اينكه زن حامل را به وسائل اسقاط جنين راهنمائي كند بر حسب مورد مجازات قصاص يا حبس از سه ماه تا شش سال را پيش بيني نموده اند . نظر به اهميت اين تغييرات ، مقاله حاضر بررسي مقدماتي و تبيين عناصر و شرائط اختصاصي و فني پديده سقط جنين را وجهه همت قرار مي دهد .
مبحث اول
تعريف سقط جنين يا سقط حمل و ضابطه تشخيص آن
1. تعريف سقط جنين يا سقط حمل
گفتيم كه حقوق دانان كيفري راجع به تعريف اين پديده اتفاق نظر ندارند ، بعضي از مولفان خارجي مانند ” گارو ” سقط جنين را عبارت از اخراج عمدي و قبل از موعد حمل مي دانند و بر عكس ” گارسون ” يكي ديگر از حقوقدانان فرانسوي ، سقط جنين را به منقطع ساختن دوران طبيعي بارداري تعريف مي نمايد و دكتر پادپا با توجه به مواد قانون مجازات سابق ايران ، سقط جنين را جرم عمدي دانسته و در تعريف آن نوشته است : سقط جنين عبارت است از اخراج حمل قبل از موعد طبيعي زايمان به نحوي كه زنده يا قابل زيستن نباشد3 .
بديهي است كه در حال حاضر هيچ يك از اين تعاريف به تنهائي نمي تواند بازگو كننده هدف و تعريف مورد نظر قانون گذار اسلامي باشد . اما قانون گذار كنوني نيز در مواد قانوني مربوط ،اين جرم را تعريف نكرده ، بلكه در هر مورد تنها به ذكر موضوع و مجازات آن اكتفا نموده است . در موادي از قانون ديات و نيز ماده 91 قانون تعزيرات ، حمايت از جنين مورد توجه قانون گذار قرار گرفته و در نتيجه سقط آن اعم از عمدي يا غير عمدي قابل مجازات دانسته شده است در ماده 90 قانون تعزيرات هم حمايت از دوران طبيعي بارداري مادر مورد نظر واقع شده و لفظ ” سقط حمل ” به كار رفته است .
از طرف ديگر فقها نيز در كتب و آثار خود اين جرم را تعريف نكرده اند . صاحب تكمله المنهاج در مساله 379 ( ج 2 ) تحت عنوان ” ديه حمل ” و همچنين علامه حلي در تبصره المتعلمين (فصل 11) تحت عنوان ” ديه جنين ” و امام خميني نيز دز تحرير الوسيله ( ج 2 ) در مبحث ديات تحت عنوان لواحق ديات به مراحل مختلف حمل اشاره نموده و به ذكر مجازات آنها اكتفا كرده اند .
بدين ترتيب براي دستيابي به تعريفي كه مورد نظر قانون گذار باشد ، شايد بتوان با توجه به مفاهيم و معاني لغوي و پزشكي و عرفي جنين و حمل ، به نتيجه رسيد .
جنين ، در لغت به هر چيزي پوشيده و مستور و به معناي نطفه موجود در شكم آمده است و در اصطلاح فقهي نيز به همين معني استعمال شده است ، ( ” جن في الرحم ” : نطفه در زهدان مادر پوشيده است ) در اصطلاح پزشكي نيز سقط جنين به اخراج قبل از موعد جنين ، به نحوي كه قابل زيستن نباشد ، اطلاق مي گردد.
در اصطلاح حقوق كيفري نيز به همين معني به كار مي رود ، و مبدا حيات جنيني ، ابتداي استقرار نطفه و آبستني مادر و نهايت آن لحظه ماقبل ولادت طفل تلقي ميشود.
• حمل :
از نظر لغوي به بچه اي گفته ميشود كه در شكم مادر است و در اصطلاح نيز به همين معني به كار ميرود و به بچه اي گفته ميشود كه در رحم زن وجود پيدا ميكند . از نظر پزشكي نيز اصطلاح رحم به دوران بعد از 7 ماهگي تا قبل از تولد طفل گفته ميشود .
بنابراين اگر در اين مرحله از دوران تكامل ، حيات موجود قابل زيستني كه در رحم وجود دارد ، از بين برود ، اين عمل سقط حمل ناميده ميشود . با توجه به معاني جنين و حمل و مندرجات مواد قانوني اخيرا تصويب ، سقط جنين عبارت خواهد بود از : انجام هرگونه عمل مجرمانه عمدي يا غيرعمدي بر روي زن حامل ، مشروط بر اينكه موجب متوقف ماندن دوران تكامل و مراحل حيات جنيني شود و يا به سلب حيات از حملي كه قابل زيستن است منجر گردد .
بر اساس تعريف فوق ضابطه قانوني تشخيص سقط جنين و سقط حمل را تحت دو عنوان جداگانه: اسقاط حيات جنيني و اسقاط حيات قابل زيستن مورد بحث قرار مي دهيم .
2. ضابطه قانوني حيات جنيني و حيات قابل زيستن
الف – دوران حيات جنيني مورد حمايت قانون گذار
قانون گذار در تدوين قانون ديات با توجه به آيات قرآن كريم به ويژه آيه 12 تا 15 سوره مومنين ” و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طين ثم جعلنا نطفه في قرار مكين ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه ، فخلقنا المضغه عظاما فكسونا العظام لحما ثم انشا ناه خلقا آخر فتبارك الله احسن الخالقين. ”
و همچنين نظريات فقها ، حمايت قانوني حيات جنيني را از مراحل اوليه انعقاد نطفه مورد تاكيد قرار داده و در ماده 194 قانون ديات براي متوقف ساختن هر يك از مراحل حيات جنيني ديه معيني را به شرح زير پيش بيني نموده است :
– ديه اسقاط نطفه اي كه در رحم مستقر شده و به مدت 40 روز مستعد نشو و نما مي شود : 20 دينار است
– ديه اسقاط جنين در مرحله مضغه كه به صورت گوشت درآمده است: 60 دينار است
– ديه اسقاط جنين در مرحله علقه كه به صورت خون بسته درآمده است : 40 دينار است
– ديه اسقاط جنين در مرحله عظم كه به صورت استخوان در آمده است : 80 دينار است
– ديه اسقاط جنيني كه گوشت استخوان بندي او را فرا گرفته قبل از حلول روح : 100 دينار است4.
با اينكه قانون گذار در تدوين مواد مربوط بالصراحه مبدا حيات جنيني را كه از آن حمايت مي كند مشخص نكرده است ولي طبق ضوابط عرفي ، دوران حيات جنيني ، كه اولين دوره حاملگي است ، از تاريخ انعقاد نطفه شروع شده و مدت آن 4 ماه و نيم طول خواهد كشيد .
همچنين با استفاده از مواد 852 و 875 قانون مدني كه مبدا حيات را از تاريخ انعقاد نطفه قرار داده است، معلوم ميشود كه دوران حيات جنيني كه اسقاط آن مورد حما يت قانون گذار قرار گرفته است ،از تاريخ انعقاد نطفه در رحم شروع شده و تا زمان تكامل فيزيكي جنين و مرحله قبل از دميدن روح در آن به پايان ميرسد .
ب – دوران حيات قابل زيستن مورد حمايت قانون گذار
با توجه به حكم ماده 200 قانون ديات كه مقرر ميدارد :
سقط جنين قبل از پيدايش روح ، كفاره ندارد و كفاره و همچنين ديه كامل براي اسقاط جنين بعد از حلول روح و پيدايش حيات خواهد بود ، و همچنين تصريح قانونگذار در ماده 91 قانون تعزيرات مبني بر اينكه : ” اگر زن حامله براي سقط جنين به طبيب و يا قابله مراجعه كند و طبيب هم عالما و عامدا مباشرت به اسقاط جنين بنمايد ، ديه جنين به عهده اوست و اگر روح در جنين دميده شده باشد بايد ” قصاص ” شود …”
ميتوان نتيجه گرفت كه مبدا اسقاط حيات قابل زيستن مورد حمايت قانونگذار بعد از اتمام دوران حيات جنيني و از زمان حلول روح در جنيني تا زمان تولد طفل خواهد بود كه از نظر عرفي نيز اين مرحله در دومين دوره حاملگي يعني از 7 ماهگي تا روز تولد طفل طول خواهد كشيد .
مبحث دوم
اقسام سقط جنين و عناصر آن
با توجه به احكام قانوني مندرج در مواد 194 الي 200 قانون ديات و مواد 90 و 91 و 151 قانون تعزيرات و عموميت ضابطه كلي تشخيص جرائم عمد ، شبه عمد و خطاي محض مندرج در ماده 2 قانون ديات و همچنين تبصره ذيل ماده 8 همين قانون ميتوان اقسام سقط جنين را شامل سقط جنين عمدي ، سقط جنين شبه عمد و غير عمد و سقط جنين ناشي از خطاي محض دانست . در اين مبحث به طور اختصار عناصر تشكيل دهنده هريك از آنها را مورد بحث قرار مي دهيم .
1. عناصر سقط جنين عمدي
عناصر تشكيل دهنده سقط جنين عمدي عبارتند از :
الف – عنصر مادي
لازمه تحقق عنصر مادي سقط جنين ، انجام فعل مادي مثبت بر روي زن حامل است ، مانند اينكه مرتكب زن حامل را از جاي بلندي پرت كند و يا با مشت و لگد به شكم زن حامل بزند و يا اينكه با خوراندن ادويه و مشروبات و متكولات و يا وسائل شيميائي و امثال آن زن حامل را وادار يا دلالت بر سقط جنين نمايد و يا اينكه با انجام اعمال پزشكي مانند كورتاژ به اين مقصود نائل آيد .
با توجه به حكم ماده 90 قانون تعزيرات مبني بر اينكه : ” هر كس زن حامله را دلالت به استعمال ادويه يا وسائل ديگري كه موجب سقط ميگردد بنمايد به 3 الي 6 ماه حبس محكوم خواهد شد . ” و همچنين قسمت اخير ماده 91 نيز كه مقرر ميدارد : …
و اگر او را به وسائل اسقاط جنين راهنمائي كند به 6 ماه تا 3 سال حبس محكوم ميشود ” ، ملاحظه ميشود كه قانونگذار اسلامي در تحقق عنصر مادي جرم سقط جنين ، نوعي معاونت را – كه بوسيله دادن ادويه و يا راهنمائي براي استفاده از وسائل به منظور سقط جنين انجام مييابد كافي دانسته است .
در نتيجه قانونگذار در مواد 90 و 91 قانون تعزيرات براي تحقق عنصر مادي جرم انجام هر نوع عمل مثبت مادي را بر روي زن حامل ، خواه بصورت مباشرت و خواه از طريق راهنمائي و معاونت ، پيش بيني كرده است ، بدون اينكه براي زن حامل ، كه ممكن است در انجام فعل سقط جنين مباشرت و يا معاونت نمايد مسئوليت و مجازاتي در نظر گرفته باشد .
يادآوري اين نكته بجاست كه در قانون مجازات عمومي سابق براي زن حاملي كه عالما و عامدا راضي به خوردن ادويه يا ماكولات يا مشروبات يا استعمال وسائل مذكور ميشد يا در استعمال آنها تمكين مينمود ، مجازات يك تا سه سال حبس پيش بيني شده بود و اگر اقدام زن در نتيجه امر شوهرش بود ، زن از مجازات و شوهر به مجازات مذكور محكوم ميشد .
ب – سو نيت يا قصد مجرمانه مرتكب ( عنصر رواني )
براي تحقق سقط جنين عمدي مرتكب بايد با علم به حامل بودن زن و همچنين به قصد حصول سقط جنين برروي زن حامل ، اقدام مثبتي انجام دهد . بنابراين اگر مرتكب نسبت به حامل بودن زن جاهل باشد و يا اينكه بدون قصد حصول سقط جنين ، زن حامل را مصدوم نمايد ، مورد به عنوان سقط جنين عمدي قابل مجازات نخواهد بود و اين قبيل موارد ممكن است به عنوان سقط جنين غير عمدي مورد توجه قرار گيرد .
2. سقط جنين شبه عمد و خطاي محض و غير عمدي
با توجه به منابع قانوني مدون مجازات اسلامي يعني مواد 194 تا 200 قانون ديات و ماده 151 قانون تعزيرات سقط جنين ممكن است به صورت شبه عمد و خطاي محض و يا غيرعمدي نيز تحقق پيدا كند .
الف – سقط جنين غيرعمدي و خطاي محض
قانون ديات در مواد 194 تا 200 قانون ديات بدون اينكه به عمدي بودن يا شبه عمد يا خطائي بودن سقط جنين اشاره كند ، تنها به تعيين ديه متفاوت ، در مراحل تشكيل و تكامل چنين اكتفا نموده است در مقررات سابق قانون مجازات عمومي تنها جرم سقط جنين عمدي وجود دارد و درباره انواع ديگر سقط جنين يعني شبه عمد و خطاي محض در مواد 18 الي 184 آن قانون حكمي ديده نمي شود.
به هر حال مقررات مندرج در مواد 194 الي 200 قانون ديات اسلامي كه جانشين مقررا سابق است شامل انواع سقط جنين عمدي و غير عمدي و خطاي محض در مراحل حيات جنيني ميشود و از اين جهت فرقي ميان جرم اسقاط جنين عمدي و غير عمدي و خطائي در مراحل حيات جنيني وجود ندارد . اين برداشت و نتيجه گيري قانوني مطابق با نظريه فقها است5 .
ب _ سقط جنين غيرعمدي و عناصر آن
با توجه به مندرجات ماده 151 قانون تعزيرات عناصر سقط جنين ناشي از تخلفات رانندگي عبارتند از :
• وضع حمل قبل از موعد طبيعي زايمان
اولين شرط تحقق اسقاط جنين غيرعمدي آن است كه جنين يا حمل بر اثر صدمه وارده ناشي از تخلفات رانندگي تلف شود و يا قابل زيستن نباشد .
مطابق ماده151 قانون تعزيرات مجازات مرتكب سقط جنين غيرعمدي ، حبس از 3 ماه الي 1 سال است و نيز در صورت مطالبه ديه از ناحيه مصدوم ، مرتكب از طرف دادگاه به پرداخت ديه سقط جنين محكوم خواهد شد .
• وقوع خطا از ناحيه مرتكب
ضابطه اساسي تشخيص جرائم غيرعمدي وجود اثبات خطاي جزائي مرتكب جرم است . خطاي جزائي نيز عبارت است از ارتكاب عملي كه در انجام آن احتمال ايراد صدمه و زيان ديگري وجود دارد ، و اين عمل ممكن است يك عمل مثبت مانند بياحتياطي راننده و يا عملي مانند بي مبالاتي مرتكب باشد . لكن وقوع خطا به تنهائي موجب مسئوليت مرتكب جرم غيرعمدي و تحميل مجازات بر وي نمي باشد. زيرا براي آنكه مرتكب از نظر جزائي مسئول دانسته شود ، لازم است بين خطاي مرتكب و صدمه وارده يعني سقط جنين رابطه سببيت وجود داشته باشد .
ج – تكمله : برخي از مسائل مربوط به سقط جنين
1- هرگاه در اثر ضعف و يا اشكالات موجود در رحم و يا در اثر بيماري و يا نقصي كه در خود جنين وجود دارد و يا در اثر قوه قهريه نظير صداي هواپيما يا رعد و برق و عوامل مشابه ديگر جنين سقط شود ، آيا مي توان كسي را مسئول دانست ؟
پاسخ به اين سوال منفي است . چه اساسا اين موارد را نمي توان به كسي منسوب نمود تا بتوان او را مسئول دانست .
2- ممكن است جنين قبل از سقط مرده باشد و طبيب جنين مرده را از رحم بيرون آورد ، در اينصورت نيز آيا كسي مسئول خواهد بود يا خير ؟
پاسخ در اين مورد نيز منفي است . چه احترام جنين و مجازات سقط جنين از جهت آن است كه جنين موجودي زنده است و الا خروج جنين مرده نه تنها جرم نيست بلكه اگر از رحم مادر خارج نشود و در اثر آن مادر فوت شود كسانيكه در سلامت او موثر و مسئول مي باشند مسئول مرگ او مي باشند ، لكن اگر جنين به نحوي از انحا قبل از مرگ به كيفيتي در رحم زن از بين رفته باشد ، كسي كه باعث مرگ او شده است برابر ضوابط فوق مسئول خواهد بود .
3- اگر جنين در اثر تلقيح مصنوعي و يا به صورت و طي به حرام ( و طي در حال حيض ) يا به شبه يا به زنا تشكيل شده باشد و كسي او را سقط كند آيا مرتكب مسئول خواهد بود يا خير ؟
پاسخ به اين مورد مثبت است ،چه اين قبيل موارد نيز شامل عمويات حرمت و احترام جنين است و دليل خاصي كه به موجب آن ، اين قبيل امور را بتوان موجب سقط جنين دانست وجود ندارد لذا احكام جنين مشروع در اين قبيل موارد نيز مصداق خواهد داشت .
4- مقررات راجع به نقص عضو و ساير جراحات وارده بر جنين ، طبق ماده 198 به نسبت ديه همان جنين است . في المثل اگر يك دست جنين قطع شود و يا خراشي به سر و صورت آن وارد شود ، چون ديه هر دست نصف ديه كامل مي باشد و ديه دو دست در مرد ديه كامل است و ديه كامل در جنين 100 دينار مي باشد . پس ديه يك دست در مورد جنين 50 دينار خواهد بود .
در مورد خراش به سر و صورت جنين ، چون ديه خراش پوست بدن بدون آنكه خون جاري شود ( حارصه ) مطابق ماده 186 قانون ديات ” يك شتر ” مي باشد و يك شتر برابر ماده 3 قانون مزبور برابر 10 دينار مي باشد پس ديه خراش در اين مورديك دينار دينار يعني يك دهم ديه خراش (در غير مورد جنين مي باشد .
5- اگر كسي مرتكب سقط جنين و مرگ مادر اوشود آيا پرداخت يك ديه كافيست يا بايد به تعداد هر نفر يك ديه بپردازد ؟
با توجه به مواد 195 و 197 قانون ديات مرتكب مسئول پرداخت ديه به تمام آنها خواهد بود .
6- اگر خود زن جنين را سقط كند آيا او هم بايد ديه بپردازد ؟
طبق ماده 196 قانون ديات هرگاه زني جنين خود را سقط كند بايد ديه آن را در هر مرحله اي كه باشد بپردازد و خود وي از آن ديه سهمي نمي برد .
مبانی انسانشناسی اسلام در جرمانگاری سقط جنین
1. سقط جنین، یک جرم فطری بوده است و در طول تاریخ، هماره جرم محسوب میشده است و جرمزدایی از آن محصول دنیای مدرن است. در طول تاریخ همهی انسانها بر قبیح بودن این امر اتفاق نظر داشتهاند و آن را محکوم دانستهاند؛ فارغ از نوع جامعه و نوع دین و آئین و رسوم. همگان بر این باورِ مشترک پای فشردهاند که نباید جنین را از حق حیاتش محروم کرد. و این اتفاق نظر، بنای عقلاء را در این مسأله نشان میدهد. از این رو نمیتوان بیتوجه به ادلهی تاریخی مسأله را نگریست و نادیدهاش انگاشت.
2. همچنان که در نکتهی نخست گفته شد، جرمزدایی از سقط جینین، محصول دنیای مدرن است و باید آن را در متن دنیای مدرن ریشهیابی کرد. شاید یکی از اقتضائات دنیای مدرن و امروزین، عدم تعهد انسانها نسبت به یکدیگر باشد. عدم تعلق و عاطفه میان اعضای یک خانواده، در دنیای امروز به شدت مشهود است. دیگر فرزند از ترک پدر و مادر، ناراحتی و تألم چندانی ندارد. و پدر و مادر نیز پذیرفتهاند که در سنین کهنسالی، جایی در میان خانوادهی خود ندارند و باید به خانهی سالمندان بروند. این را به این صورت به این مسئله مربوط میدانم که انسانهای مدرن، امروز فقط به سلامت و تمامیت جسمانی خود اهمیت میدهند و به صورت کاملاً فردگرایانه ای به زندگی و قواعد حاکم بر آن نظر میکنند. از این رو فقط به فکر راحتی و رفاه خود هستند و جامعه و دیگران را در نظر نمیآورند. از این رو هر چیزی را که تعلق برایشان ایجاد کند نفی میکنند. همچنین آزادی روابط جنسی میان افراد جامعهی مدرن، که از آثار این جریان است، باعث میشود تا افراد نخواهند که از آن اثری بماند و خود را بدنام کنند و یا تعلقات خاصی برایشان ایجاد کند. تولد فرزند چنین رابطه ای باعث سرافکندگی شخصیشان خواهد شد و این امر برای آنها و زندگی آیندهشان چندان خوشآیند نخواهد بود. اگر در فضای یک اندیشهی مدرن به سراغ این موضوع بگردیم، پاسخ روشنتر خواهد شد. ترویج آزادی جنسی -که امری قبیح و بنیان برانداز است- ، مخالفت با زندگی خانوادگی –بخصوص اگر تعلقات را بیشتر کند- و نیز آزادی سقط جنین، همه در یک چارچوب زندگی خاص معنا مییابد که جریانهای فمینیستی، در جهت ترویج چنین معنایی از زندگیاند و شاید باید به این نکته توجه کرد که این نوع نگاه بریا همهی زندگیها لزوماً مسأله نیست.
3. اسلام به انسان کرامت «ذاتی» بخشیده است. بگذارید که بر روی کلمهی ذاتی بیشتر توجه کنیم. انسان بما هو انسان، موجودی باارزش و توانایی این را دارد تا با اختیار خود به کمال برسد. انسان جانشین خداست و قطعاً حفظ جان و تمامیت انسانی او، اولین قطعیت بر نفی قتل اوست. انسان موجودی است که میتواند رشد کند و خود را به بالاترین مراتب انسانی برساند و اسلام این زمینه را برای او به موجب فطرت، عقل و دین فراهم ساخته است. پس انسان در لسانِ دین موجودی ذاتاً ارزشمند است. این امر را به خصوص پس از دمیده شدن روح در بدن او باید به رسمیت شناخت. چرا که او انسانی است و میتواند به بالاترین مراتب رشد برسد.
4. عدم برتری جان یک انسان بر انسان دیگر، یکی از اصول نظام جزای اسلام است. همانگونه که در اکراه نیز بحث میشود، اکراه اگر برای قتل دیگری باشد، نمیتواند مجوزی برای انجام این عمل محسوب شود. ارزش انسان به ذات اوست و نه ظاهر او. از این رو هیچ انسانی، حتی اگر احتمال نزدیک به یقین بر مرگ نیز داشته باشد، نمیتواند با قتل انسان دیگر خود را برهاند. هم مسئولیت دنیوی متوجه این انسان خواهد بود و هم اخروی.
5. در مسأله سقط جنین، سیاست جنایی اسلام، سیاست حفظ دماء است. به نظر اسلام و بر اساس آیهی شریفهی «من قتل مؤمناً متعمداً فجزاؤه جهنم خالدین فیها … » . خون مسلمان از درجهای از احترام برخوردار است که ریختن خون وی، عذاب جهنم را به دنبال دارد. در این بین اسلام فرقی را از جهت کوچکی و بزرگی، پیری و جوانی، زن و مرد قایل نیست و ریختن خون انسان را به طور کلی منع کرده است. از نظر اسلام جنین دارای روح و مانند یک انسان کامل دارای ارزش و احترام است. و هیچ ضرورتی نمیتواند جواز سقط جنین بالقوهای را صادر کند.
6. ضعف قدرت جنین بر حمایت ودفاع از خود: آیا این خلاف انصاف نیست جنینی را که قدرت دفاع از خود ندارد به علت زورمداری و قدرت طلبی انسان، از بین برود و کسی هم در قبال آن دفاع نکند؟ آیا این مسأله به تنهایی نمیتواند جوابگوی فلسفهی حرمت سقط در اسلام باشد؟ آیا وضع حکم از جانب خداوند یک نوع دفاع از موجود بی دفاع نیست؟
7. خداوند باری تعالی در قرآن، انسانها را از نابود کردن فرزندان خود از ترس و فقر و گرسنگی باز داشته است و به مردم این هشدار را داده که به هیچ عنوان از ترس مسایل مادی این عمل زشت را مرتکب نشوند. «و لا تقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقهم و ایاکم ان قتلهم کان خطاء کبیراً» به همین مضمون آیات دیگری نیز در سورههای مختلف قرآنی ذکر شده است که نشانگر این میباشد که مسلمانان از قتل اولاد خود نهی شدهاند. با توجه به استدلال این آیات میتوان مفهوم آن را به قبح از بین بردن جنین که دارای قابلیت ایجاد حیات و تبدیل شدن به انسان زنده را داراست، تسری دارد. چرا که قیاس در این موارد از نوع منصوص العله است.
8. عقاب پیش از وقوع جرم: گاه اشکال وارد میشود که در بارداریهای ناخواستهای که میدانیم، این فرزند آیندهی خوبی ندارد و توانایی رفع حوائج او نیست، آیا نمیتوان مجوزی بر سقط او صادر کرد تا برای حفظ جامعه، هم آیندهی او را خراب نکنیم و هم آیندهی جامعه را؟ در اینجا اشکال میکنیم مگر شما به آینده مطمئن هستید؟ آیا اطلاع شما افادهی یقین میکند و یا اینکه صرفاً یک احتمال یا حداکثر ظن است؟ آیا ندیدهاند انسانهایی را که در شرایط بد از نظر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بودهاند وتوانستهاند به بالاترین مدارج علمی و انسانی نائل شوند؟ مگر نه اینکه بسیاری از انسانهای بزرگ، به فرزندانشان سختی دادهاند و احیاناً او را از برخی امکانات و بهرهها محروم کردهاند تا او با تلاش خود بتواند رشد کند آن را تحصیل کند. هم قدرش را بداند و هم خودش رشد کند. اینها نافی این نیست که محیط و شرایط بر وضعیت انسان مؤثر است. بلکه در صدد این است با برشمردن برخی از ادله بگوید که لزوماً آینده را نمیتوان با برشمردن برخی از شرایط پیشبینی کرد. تا زمانی که نتوان آینده را به صورت قطع پیشبینی کرد، چه مجوزی وجود دارد که انسانی را از حق حیاتش محروم کرد.
9. حتی اگر یقین حاصل شود که این فرزند آینده به خیر نخواهد شد، چرا باید حکم به مجازات کرد؟ مگر عمل مجرمانهای رخ داده است که او را از زندگی محروم کنیم؟ بنای عقلاء و از اصول مسلم حقوقی و انسانی است که در چنین مواردی نمیتوان پیش از آنکه عمل ناشایستی رخ دهد، فرد را به مجازات محکوم کنیم. وجود عنصر مادی در وقوع یک جرم بسیار مهم و غیرقابل اغماض.
با این مقدمات میتوان باز جرمانگاریِ سقط را با ادلهی کوتاه و اختصاری، زیر سئوال برد؟ نگارنده لازم میداند تا انسانها طالب حقیقت، این موضوع انسانی را با نگاهی باز و عمیق و به دور از جنجالهای سیاسی دنبال کنند. آیندهی زندگی انسانی به پاسخ همین سئوالات بستگی دارد.
admin –
تحقیق در مورد بررسي سقط جنين