كارآموزي مديريت مهدي نوذري فرمت ورد در 91 صفحه
فصل اول :
آشنايي با مكان كارآموزي
حسابرسي داخلي يكي از اركان سازمانهاي امروزي است كه شناخت متقابل كاركردها و نيازهاي كاركنان حسابرسي داخلي و مديران سطوح سازمان را در رسيدن به اهدافش ياري مي كند.
شناخت كافي مديران و تفاهم متقابل
متأسفانه مديران تمايلي به استفاده از خدمات حسابرسان داخلي ندارند مگر آنكه متقاعد شوند كه خدمات آنها با ارزش است. بنابراين، حسابرسان نيز بايد نشان دهند كه قادرند اموري را انجام دهند كه از آنها انتظار مي رود. همة مديران موفق در پي كسب نتايج خوب به خصوص در مقوله هايي هستند كه اثر بخشي آنها اندازه گيري مي شود. مدير فروش علاقه مند به بهبود عملكرد فروش، مدير توليد خواهان حداكثر كردن توليد و مدير عامل خواستار حداكثر كردن سود است. يكي از ويژگيهاي مديران خوب، دانستن اين مورد است كه چگونه بايستي پيش رفت، آنها خواستار اجراي منظم وظايفي هستند كه در مورد آن مسئوليت دارند، يا هنگامي كه مشكلي نيست ميخواهند بدانند نقاط مشكل آفرين كجاست و چگونه مي توان آنها را حذف كرد يا حداقل ثابت نگه داشت. درك اين موضوع كه يكي از هدفهاي حسابرسي داخلي ، كمك به مديريت در دستيابي به هدفها و برنامه هاي آنها است كمك بزرگي به تفاهم و همكاري متقابل مديران سطوح مختلف سازمان و حسابرسان داخلي مي كند. عدم شناخت كافي مديران از نقش و اهميت حسابرسي داخلي و عملكرد آن در راستاي اهداف سازمان و مسئوليتهاي آنان يكي از مهمترين عوامل سازماني عدم توسعه به كارگيري حسابرسي داخلي در سازمانهاست. مديران نيز بايد بدانند كه دامنه فعاليت واحد حسابرسي داخلي بدون هيچ گونه محدوديتي، تمام فعاليتهاي سازمان بوده و حسابرس داخلي از اختيار لازم براي دسترسي به كليه اسناد و مدارك ، داراييها و كاركنان سازمان برخوردار است تا حسابرسي ، به طور اثر بخش انجام پذيرد و حسابرس بتواند مسئوليتهاي خود را به گونهاي درست و مناسب ، انجام دهد. حسابرسي داخلي نيز بايد توانايي آن را داشته باشد كه نيازهاي ذينفعان خود را بشناسد و در اين راه بايد نيازهاي ذينفعان خود را بشنود.
مديريت سازمان بايد اطمينان يابد كه به طور كافي و مناسب به گزارشهاي حسابرسي داخلي توجه ميشود . حسابرس داخلي بايد اطمينان يابد كه درباره پيشنهادهاي حسابرسي داخلي ، اقدامات لازم صورت گرفته است يا مديريت ، از ميزان خطر ناشي از اعمال نشدن آنها آگاهي داشته و آن را پذيرفته است. عدم وجود پشتوانه اجرائي براي پيگيري گزارشهاي حسابرسي داخلي يكي از مهمترين موانع سازماني عدم توسعه حسابرسي داخلي در سازمانهاست. حسابرس داخلي براي اينكه بتواند كليه وظايف خود را به نحو شايسته انجام دهد نياز به اعتماد اشخاصي دارد كه با وي ارتباط دارند. روابط كاري صميمانه اين امكان را به وجود مي آورد كه كار حسابرسي داخلي مورد پذيرش قرار گيرد و پيشنهادهاي حاصل از آن را نيز به كار گرفته شود، اما حسابرس داخلي نبايد اجازه دهد كه بي طرفي او در اين ارتباط، خدشه دار شود.
ارزيابي كنندگان چه كساني هستند ؟ از آنجا كه خدمات حسابرسي داخلي همه بخشهاي سازمان را در بر مي گيرد، گروههاي مختلفي وجود دارند كه مجاز به ارزيابي عملكرد حسابرسي داخلي هستند. به جز رئيس حسابرسي داخلي كه الزاماً با همه جنبه هاي عملكرد حسابرسي داخلي سروكار دارد، هر يك از اين گروهها داراي انتظارات و منافع گوناگوني هستند و بنابر اين , عملكرد حسابرسي داخلي را از جنبه هاي مختلف مورد توجه قرار مي دهند . هيئت مديره ( يا عامل ) سازمان, با نفوذترين گروهي است كه عملكرد حسابرسي داخلي را ارزيابي مي كند.
هيئت مديره به خاطر مسئوليتهاي كلي كه به عهده دارد همواره ميخواهد يك واحد حسابرسي داخلي اثر بخش در اختيار داشته و در سيستم كنترل داخلي سازمان نيز نقاط ضعف با اهميتي وجود نداشته باشد. بسياري از سازمانها بنابر مقررات, موظفند كميته حسابرسي يا شكل ديگري از واحد بررسي كننده غير اجرايي داشته باشند يا خود تصميم به داشتن آن گرفته اند. يكي از وظايف اصلي اين كميته يا واحد, ارزيابي عملكرد حسابرسي داخلي است. واحد بررسي كننده غير اجرايي به همان نكات و جزييات پشتوانه اي توجه دارد كه هيئت مديره (يا عامل ) سازمان، مورد توجه قرار مي دهد . براي مثال, واحد مزبور ميخواهد پيشرفت كار سازمان را در مقايسه با برنامه ها، هزينه هاي انجام شده و يافته هاي عمده و با اهميت حسابرسي داخلي، بسنجد.
مديران ارشد سازمان نيز عملكرد حسابرسي داخلي را از اين ديد ارزيابي مي كنند كه مطمئن شوند عملكرد حسابرسي داخلي، كارايي و اثر بخشي فعاليتهاي سازمان را افزايش مي دهد . مديران ارشد براي انجام اين كار، ارزش كار حسابرسي داخلي را با توجه به نوع، تعداد و كيفيت گزارشهاي حسابرسي، ارزيابي مي كنند و به ويژه ميخواهند اطمينان يابند كه پيشنهادهاي حسابرسي داخلي, عملكرد سازمان را به گونه اي اثر بخش، بهبود مي بخشد. در هر صورت هزينه ها و بهرهوري حسابرسي داخلي را ارزيابي مي كنند تا از استفاده درست از منابعي كه در اختيار حسابرسي داخلي قرار داده اند، اطمينان يابند.
ارزيابي عملكرد واحد حسابرسي داخلي، به گروههاي درون سازماني منحصر نمي شود. حسابرسان مستقل به منظور تعيين ميزان اتكاي خود بر كار حسابرسي داخلي، عملكرد آن را مي سنجند و همچنين, نقاط ضعف سيستم كنترل داخلي را كه حسابرسان داخلي در طول حسابرسي هاي خود كشف و گزارش كرده اند، مورد توجه قرار مي دهند . علاوه برحسابرسان مستقل، ديگر مقامات ذيصلاح قانوني، مانند اداره نظارت بر موسسات آموزش عالي، نيز به عملكرد حسابرسان داخلي توجه دارند كه تاكيد اين گروهها بيشتر بر رعايت استانداردهاي حرفه اي ( توسط حسابرسان داخلي ) است . سرانجام , رئيس حسابرسي داخلي بايد عملكرد حسابرسي داخلي را از همه جنبه ها ارزيابي كند تا به همه گروههاي ياد شده در بالا اطمينان دهد كه عملكرد واحد حسابرسي داخلي، اقتصادي، كارآمد و اثر بخش است .
نتيجه گيري
مديران بايد از كاركردهاي قسمتهاي مختلف سازمان آگاهي داشته باشند تا خواستها و نيازهاي مختلف اجرائي و اطلاعاتي خود را از آنها مطالبه كرده و قسمتها را مورد ارزيابي قرار دهند. حسابرسي داخلي يكي از اركان مهم هر سازمان پيشروئي است كه ميخواهد در محيط تجاري رقابتي و رو به گسترش امروزي با موفقيت به پيش برود. حسابرسي داخلي داراي كاركردهاي زيادي است و دستيابي آن به اهدافش و به بيان ديگر، برخورداري از يك حسابرسي داخلي اثربخش، كمك شاياني است به سازمان در راه دستيابي به اهداف خود. حسابرسي داخلي به عنوان يكي از اركان سازمان بوده و در چارچوب تعريف شده جديد خود براي اثر بخشي داراي ويژگيهائي است كه شناخت اين ويژگيها از يك طرف به مديران در راه ايجاد يك تعامل سازنده كمك مي كند و از طرف ديگر، حسابرسان داخلي را متوجه وظائف و حدود و اختيارات خود ميسازد. حسابرسي داخلي بايد از جايگاه سازماني متناسب با انتظارات مديريت كه تامين كننده استقلال و بي طرفي آن باشد، برخوردار بوده و عمليات خود را بدون جانبداري و اغماض انجام دهد. اهداف و شرح كاري و محدوده عمليات حسابرسي داخلي بايد توسط مديريت ارشد و با توجه نوع فعاليتهاي ساير قسمتهاي سازمان تعيين و به كليه قسمتهاي سازمان معرفي و ارائه شود. آنها بايد افرادي با تجربه و دانش كافي بوده به صورتي كه قابليت بالائي در درك فرايندها و شناخت و اصلاح سيستم ها داشته باشند. حمايت كافي مديران بايد پشتوانه محكمي براي ضمانت اجرائي گزارشها، پيشنهادها و نتايج حاصل از رسيدگي باشد. مديران سطوح مختلف و حسابرسان داخلي بايد با درك متقابل وظائف يكديگر در ايجاد شناخت متقابل و روابط كاري صميمانه تلاش كنند. مديراني كه مي خواهند حسابرسي داخلي اثربخشي در اختيار داشته باشند بايد همواره نسبت به ارزيابي قسمت حسابرسي داخلي حساس بوده و در جهت تقويت آن و بر طرف ساختن نقاط ضعفش اقدام كنند.
ارتقاي اثر بخشي مطالعات مهندسي ارزش با استفاده از مديريت ريسك
مهندسي ارزش ابزار موثر تصميم سازي براي مديران ميباشد. مطالعات ارزش فرصتهاي مناسبي براي كاهش هزينه طول عمر، بهبود كيفيت، بهبود ساختپذيري، كاهش زمان ساخت، افزايش طول عمر و گاه تركيب موارد بالا در اختيار قرارميدهد. تحت فشار قرارگرفتن مديران در پذيرش و اعمال تغييرات پيشنهادي از يك سو و مسووليت ايشان در قبال حوزه تحت اختيار به همراه ريسك و ابهام ذاتي گزينههاي پيشنهادي از سوي ديگر اغلب اين افراد را در وضعيت دشوار قرار مي دهد. از اينرو مديران زيادي بدليل ابهام در مورد مقدار ريسك گزينههاي ارائه شده در مطالعات ارزش از قبول انجام اين مطالعات سرباز زده يا در طول مطالعات مقاومت مينمايند. از اثرات اين تصورات ميتوان به انتخاب گزينههاي كمخطرتر و اغلب كم ارزشتر، رد گزينههاي خلاقانه، عدم تناسب ريسك در تصميمها و پروژهها و در نهايت تاخير در تصميمگيري اشاره كرد. در اين مقاله به اثر بكارگيري مديريت ريسك در مطالعات ارزش و شفافسازي ذهن مديران نسبت به اثرات طرح مبنا و گزينههاي پيشنهادي و اقدامات چهارگانه حذف، تسكين، انتقال و پذيرش ريسك يا تركيبي از اقدامات با اشاره به چند مطالعه موردي بررسي ميشود و در نهايت روش پيشنهادي تلفيقي و تحليل کيفي ريسک به کمک AHP را تلفيق مهندسي ارزش با مديريت ريسك بعنوان نتيجه اين نوشتار، ارائه ميگردد.
كلمات كليدي: مهندسي ارزش، مديريت ريسك، تحليل ريسك،AHP،
1- مقدمه
مديريت ريسك و مهندسي ارزش هر دو پديدههاي نوظهور و جديدي در ايران هستند. در ايران از طرفي با توجه به بحرانهاي مكرر و كمبود روزافزون منابع، مديريت نوين ناگزير از استفاده از تمامي ابزارها و تواناييهاي خويش در جهت دستيابي به اهداف ميباشد. تقريباً تمام مديران بهدنبال ابزاري هستند تا خطرات و پيامدهاي ناشي از تصميمات را تا حداقل ممكن كاهش دهد. مديريت ريسك ابزار جديدي است كه در زمان كوتاه توانسته است جايگاه مناسبي براي خود پيدا كند. غير از ابزارهاي كميسازي ريسك كه بهدليل محاسبات پيچيده مانع فراگيري همگاني آن ميشوند، ابزارهاي ساده و بررسي كيفي ريسك، ساده و برآمده از تفكر منطقي ميباشد.
تركيب عوامل مختلف طرح در پروژههاي عمراني به صورتي پيشبيني شده است كه اغلب ريسكها به عوامل غيرتصميمگير منتقل ميشود. با تركيب سه عاملي (كارفرما، مشاور و پيمانكار) كه تركيبي معمول و جا افتاده ميباشد، ريسكهاي طراحي به مشاور طرح و ريسكهاي اجرا به پيمانكار انتقال مييابد. در تركيبهاي چهارعاملي ريسكهاي مديريتي به مديريت طرح و ريسكهاي باقيمانده مديريت به اين دو عامل نيز انتقال مييابد. ظهور مهندسي ارزش و اجباريشدن آن در طرحهاي پرهزينه و پيچيده، بهدليل ماهيت دگرانديش آن و تفكر خارج از چهارچوب عادات و روشهاي معمول و پذيرفته شده، موقعيت دشواري براي كارفرما ايجاد ميكند.
توجه به اين نكته ضروري است كه در فرآيند تصميمگيري براي اجراي پروژهها باتوجه به اينكه در كشور ما دولت، كارفرما و تصميمگير اجراي بسياري از پروژههاي عظيم ميباشد، در بسياري از مواقع محافظهكاري و ريسكگريزي غيرمنطقي مديران دولتي سبب انتخاب گزينههاي پرهزينه و كم ارزش گرديده است. دليل اين محافظهكاري و ريسكگريزي معقول ريشه در ريسكي كه مديران از گزينههاي مختلف متصورند، بايد جستجو نمود. اين ريسكهاي تصوري[1] بههمراه عدم آگاهي و دانش نسبت به طرحهاي پيشنهادي و ريسكهاي عناصر مختلف اين طرحها سبب انتخاب گزينههاي نابهينه و از بين رفتن فرصتها ميگردد.
2-تحليل و مديريت ريسك
تعاريف مختلفي از ريسك ارائه شده است كه ميتوان از مهمترين آن به موارد ذيل اشاره نمود]1[:
- اتفاق افتادن احتمالات واقعهاي نامطلوب
- رويدادي كه با احتمال شناخته شدهاي روي ميدهد.
- امكان حادثشدن واقعهاي نامعين از پيش برنامهريزي نشده كه ماهيتي منفي در آن نهفته (صدمهزا و مخرب) بر حسب احتمال وقوع آن واقعه و شدت عوارض و پيامدهاي آن واقعه
- معياري براي تعيين احتمال و شدت وقوع يك پديده مخرب كه بصورت كمي توسط رابطه ذيل بيان ميگردد:
احتمال وقوع* عواقب وقوع = ريسك
مديريت ريسک[2] يكي از بخشهاي اصلي و جدانشدني حرفه مهندسي ميباشد. اين مديريت، فرآيندي سيستماتيك جهت تعريف، تحليل و پاسخگويي ريسك سيستمها ميباشد]2[. وظيفه مديريت ريسك افزايش احتمالات و دوره تكرار رخدادهاي مطلوب و كاهش احتمال وقوع رخدادهاي نامطلوب و يا كاهش شدت اثرات منفي وقايع نامطلوب را دارا ميباشد]1[. اين فرآيند را ميتوان يك فرآيند تصميمگيري، جهت انتخاب و اجراي با صرفهترين تكنيكها و اقدامات در رويارويي با ريسكهاي مختلف سيستم جهت به حداقل رساندن آن ريسك در سيستم دانست. مديريت ريسك درباره حذف، كاهش، انتقال عواقب منفي حوادث و بهرهجستن از فرصتهاي احتمالي سخن ميگويد.
دلايلي را كه معمولاً براي بكارگيري مديريت ريسك برميشمارند عبارتند از:
- حداقلرساندن بحرانها
- حداقل رساندن مسايل غير منتظره و مشكلات
- افزايش ميزان موفقيت و يا كاهش شكستها
- انجام هزينهها و برنامه زماني كار مطابق برآوردها و پيشبينيهاي صورتگرفته.
ميتوان فرايند مديريت ريسك را به مراحل زير طبقه بندي نمود]3[:
- برنامهريزي مديريت ريسك
- تعريف ريسك
- تحليل كمّي و يا كيفي ريسك و رتبهبندي ريسكها
- ارزيابي ريسك و مقايسه با ريسكهاي قابل قبول جامعه
- برنامهريزي پاسخ و مقابله با ريسك
- كنترل و نظارت ريسك
مديريت ريسك دربرگيرنده ارزيابي ريسكهاي سيستم و قياس با ريسكهاي ديگر سيستم و با ريسكهاي قابل قبول اجتماعي است كه از اين ارزيابي جهت تعيين مكانيزمهاي كاهش شدت ريسك و يا مهار ريسك سيستم با در نظر گرفتن مسايل اقتصادي و فني استفاده مي گردد. ريسك قابلقبول اجتماعي پاسخي به نياز جامعه براي برآورد كمّي ريسك تحميلي و ابزاري براي برآورد ارزش جاني بدون استفاده از ارزش مادي ميباشد]4[.
انتخاب بهترين تكنيكها براي مديريت ريسك يكي از مراحل پر اهميت فرآيند تصميمگيري ميباشد. در مرحله نظارت بر بهبود برنامه مديريت ريسك، مديريت توانايي بررسي روش بكارگيري و اجراي تكنيكهاي انتخاب شده را بدست ميدهد(شکل1).
شكل1- نمونهاي از ساختار مديريت ريسك سدها]1[
منشا ريسكها را ميتوان در وجود محدوديت و نقص در آگاهي، دانش، تجربه، اطلاعات و وجود عدم قطعيت در آينده ديد. عدم قطعيت در هر سيستمي به عنوان يك واقعيت شناخته شده است
محدوديت جدي براي اعمال مناسب عدم قطعيتها در تحليل ريسك وجود دارد. اين محدوديتها تحليل ريسك را ميان روشهاي قطعي (عدم قطعيت ناچيز) و روشهاي فازي (بدون كنترل برعدم قطعيت) قرار ميدهد. در حقيقت تحليل ريسك بهعنوان تلفيقي از قضاوت مهندسي و علم، امكان ارزيابي همسنگ شرايط نامطلوب را فراهم ميسازد و امكان بررسي عميقتر و همه جانبهتر ايمني سيستمها را ممكن ميسازد و در گستره وسيعي تمامي عواملي كه ايمني سيستم را تهديد نموده و يا آنرا بهبود ميبخشد، شامل ميگردد. گامهاي مختلف تحليل و بررسي ريسك يك پديده شامل موارد ذيل ميباشد:
- شناسايي تمام ريسكهاي وقايع نامطلوب اثرگذار در يك سيستم( استفاده از چكليست، مشابهت با سيستمهاي مشابه، طوفان ذهني و …)
- برآورد احتمال رخداد واقعههاي نامطلوب
- برآورد عواقب شكست و يا خسارات ناشي از واقعه نامطلوب.
- محاسبه ريسك
- اولويت بندي ريسكهاي مؤثر بر سيستم
براي مقايسه و رتبه بندي ريسكها ميتوان از مكانيسم ماتريس رتبه بندي ريسک و يا درخت حوادث بهره جست(شکل2و3)]5[.
شكل2- ماتريس رتبه بندي ريسك
شكل3- درخت حوادث براي زلزله (عامل تخريب سد)
3-مهندسي ارزش
مهندسي ارزش شيوهاي نظاميافته است كه در آن با سازماندهي گروههاي ميان رشتهاي، جوانب مختلف كاركردها و هزينهها در تمام طول عمر طرح مورد بررسي قرار ميگيرد و تلاش ميشود تا با شناسايي و حذف هزينههاي غيرضروري، كوتاهكردن زمان اجرا و يا بهبود كاركردهاي قابل دستيابي از اجراي طرح، در نهايت مجموعة دستاوردهاي حاصله نسبت به هزينة صرف شده افزايش يابد. اين توضيح لازم است كه بررسيهاي مهندسي ارزش تنها به مرحلة طراحي و ساخت طرحها محدود نميشود، بلكه ميتواند در مراحل بهرهبرداري و نگهداري نيز مورد استفاده قرار گيرد و يا در مراحل ابتدايي طرح، حتي اهداف راهبردي طرح را نيز بازنگري و يا تكميل كند.
طرحكاري متدولوژي ارزش ارائه شده توسط انجمن بينالمللي مهندسي ارزش آمريكا (SAVE) شامل سه دوره مهم از فعاليتها است:
- پيشمطالعه
- مطالعه ارزش
الف. فاز اطلاعات
ب. فاز تحليل كاركرد
پ. فاز خلاقيت
ت. فاز ارزيابي
ث. فاز توسعه
ج- فاز ارائه
- پسمطالعه
3- نمونه مطالعات
در مطالعه سد ونيار كه در بالادست شهر تبريز قرار داشت، گزينه برتر مطالعات كه از طريق كاهش تمهيدات و ميزان سيلاب طراحي حاصل گرديده بود، از طريق اقدامات حفاظتي چندلايه همچون خاكريزهاي شستهشونده و استفاده از تخليهكننده تحتاني در مواقع سيلابي و نيز توجيه اقتصادي ريسك سيلاب هزار ساله به جاي حداكثر سيلاب محتمل حاصل گرديد (نمونه تلفيق).
در عوض در مطالعه ارزش يك پست برق، به دليل وجود ريسكهاي تصوري و غيرواقعي ناشي از عدم حضور متخصص سازه در مطالعه، كليه گزينههاي طبقاتي و امكان كاهش هزينههاي ناشي از آن حذف گرديد (نمونهاي از عدم تلفيق).
4- اثرگذاري مهندسي ارزش بر ريسك پروژهها
بكارگيري مهندسي ارزش با روش معمول به دلايل زير خود موجب افزايش يا كاهش ريسك ميگردد(جدول1):
جدول3- اثرات مهندسي ارزش بر روي ريسک
افزايش ريسك | كاهش ريسك |
· ايجاد وقفه احتمالي در روند توسعه پروژه
· كوتاهمدت بودن مطالعات و اتكاپذيري كم نتايج · محدود بودن دامنه اطلاعات تيم · ارائه گزينههاي نهايي در حد طراحي شماتيك · ايجاد اختلاف احتمالي بين عوامل طرح · مطرح كردن ايدههاي نو و گزينههاي متفاوت از معمول · اشتباهات احتمالي در فرآيند مهندسي ارزش · مطرحكردن ايدههاي نو
|
· توان انتخاب پروژههاي پرخطر و تمركز جهت برطرف سازي آن
· توان تمركز بر ارتقاء ايمني بهعنوان يكي از اهداف · استفاده از تيم چند تخصصي · تجميع و نزديكسازي عوامل طرح · اضافهكردن آراي متخصصان خبره به طرح · ايجاد همدلي بين عوامل طرح · شفافسازي اهداف · تحليل تطبيقي طرح و اهداف
|
5- مزايا، معايب و محدوديتهاي استفاده از مديريت ريسك در مهندسي ارزش
مزايا و محدوديت استفاده از ابزارهاي مديريت ريسك در فرآيند مهندسي ارزش به صورت زير ميباشد(جدول2):
جدول 2- مزايا و معايب كاربرد مديريت ريسك در مطالعات ارزش
مزايا | معايب |
· افزايش جامعنگري در مطالعات
· جلوگيري از تصميمات غيرمنطقي · شفافسازي مطالعه · افزايش اتكاپذيري نتايج · قابل دفاع بودن گزينهها · كمك به فرآيند مديريت ريسك در پروژه · مشخصشدن ميزان ريسك گزينههاي پيشنهادي براي تسهيل در تصميمگيري مديران · تسهيل تصميمگيري · در نظرگرفتن عدم قطعيتها |
· كندكردن روند مطالعات در اثر محاسبه ريسك
· نياز به متخصصان يا پشتيباني بخشهاي تخصصي ويژه · هزينههاي بالاي مدلسازيهاي ريسك |
اين درحاليست كه تنها محدوديت تلفيق دو روش، عدم امكان كمي و دقيقنمودن ريسك در زمان كوتاه مطالعات ارزش ميباشد. كمبود اطلاعات و دادههاي پيشنياز تحليل ريسك نيز ابزارهاي تحليل ريسك را محدود و نادقيق مينمايد. در صورت جمعآوري و تحليل آنها قبل از شروع مطالعات ارزش و در يك برنامه از پيش تعيينشده ميتوان اين نقيصه را تا حد زيادي جبران نمود.
6- نقش ابزارهاي ريسك در فرآيند مهندسي ارزش
نقش ريسك در فرآيند مهندسي ارزش را ميتوان بصورت زير خلاصه نمود: (شكل 4)
شكل 4- فرآيند تلفيقي مهندسي ارزش و مديريت ريسك
اكنون به تفصيل امكان و روش تلفيق اين دو روش بيان ميگردد:
admin –
كارآموزي مديريت مهدي نوذري