مقاله شبه ذرات مایورانا در ابررساناهای توپولوژیک با فرمت ورد در 15 صفحه تهیه شده است.
مریم سودانی*، حمزه معیری**
*دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول، گروه فیزیک، دانشجوی کارشناسی ارشد
**دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول، عضو هیات علمی گروه فیزیک
چکیده
مایورانا حالت خاصی از معادله دیراک را معرفی کرد که بیانگر ذراتی بود که خودشان پاد ذره خودشان نیز بودند، اما تا به امروز کشف چنین ذراتی به عنوان امری دست نیافتنی مبدل گشته است. اما در ابررساناها، ساختار ریاضیای برای نوعی از شبه ذرات کشف شده که از معادله مایورانا تبعیت میکند. اما تفاوت اصلی این شبه ذرات در این است که برخلاف فرمیونها و بوزونها، آنها از مکانیک آماری غیر آبلی پیروی میکنند. حضور فرمیونهای مایورانا به عنوان حالتهای جایگزیده بر مرزهای ابررساناهای توپولوژیک، آنها را بسیار مورد توجه قرار داده است. ازجمله کاربردهای این شبه ذرات میتوان به نقش آنها در محاسبات کوانتومی توپولوژیک اشاره کرد.
کلمات کلیدی: معادله دیراک – شبه ذرات مایورانا- ابررساناهای توپولوژیک – مکانیک آماری غیر آبلی
1- مقدمه
پل دیراک1 در سال ١٩٢٨ معادلهی نسبیتی خود را پیشنهاد نمود. این معادله توصیف نسبیتی ذرات با اسپین بود (1). در سال 1937 فیزیکدان جوان ایتالیایی به نام اتوره مایورانا2، یک ارائه جایگزین از معادله دیراک بر حسب توابع موج را ارائه نمود. این تابع موج حقیقی، ذرهای را توصیف میکند که برخلاف الکترونها و پوزیترونها، پادذره خودش است (2). اینکه این ذرات حفرهی خود را دارند یا به اصطلاح دیگر، پادذره خودشان میباشند به این معناست که این فرمیونها یک موقعیت برابر الکترون و حفره دارند (3). مایورانا در مقاله خود فرض کرد که نوترینوها میتوانند یکی از این فرمیونهای نسبیتی عجیب و غریب باشند، اما تا به امروز، تشخیص آنها (از طریق یک فرآیند ضعیف هستهای نادر که به عنوان واپاشی مضاعف بتا شناخته میشود) یک چالش تجربی باقی مانده است (4).
اصطلاح فرمیون مایورانا3 (MF) در فیزیک ماده چگال4 به یک ذره بنیادی اشاره نمیکند، بلکه به شبه ذرات در حال ظهور اشاره دارد. در واقع، معادله بوگولیوبوف (BdG)5که برانگیختگیهای شبه ذرهای را در ابررساناها توصیف میکند، یک ساختار ریاضی مشابه به معادله مایورانا دارد. دلیل این شباهت، تقارن ذره-حفره زیرین در ابررساناها است؛ برخلاف شبه ذرات در یک فلز، با بار مشخص، شبه ذرات در یک ابررسانا شامل برهم نهی منسجم الکترونها و حفرهها هستند. (با برانگیختگی الکترون و حفره، به ترتیب نقش ذره و پادذره را ایفا میکنند). در حوزهی فیزیک ذرات بنیادی، تاکنون همه تلاشها بـرای یـافتن چنین ذرهای ناکـام بوده است. با این وجود فیزیـک ماده چگـال، بـا معـرفی سیـستمهـای ابـررسـانـایی خاص، وجـود چنیـن ذراتـی را امـکان پـذیـر ساختـه است (5).
رقابت برای تشخیص مایوراناها در ماده چگال بیشتر بر روی ابررساناهای بدون چرخش6 با چرخش دورانی شکسته7 و تقارن معکوس زمانی8، متمرکز شده. این دسته از ابررساناها جذابند چرا که فازهای غیر ضروری را با حالتهای لبه توپولوژیکی خاصیت مایورانا درک میکند. این حالتها میتوانند حالتهای لبه مایورانا باشند که در امتداد مرز یک ابررسانا px+ipy دو بعدی یا حالتهای صفر مایورانا9 (MZM) منتشر میشوند که به عیوب توپولوژیکی متصل میشوند. (هستههای گردابی در دو بعد یا انتهای ابررساناهای یکبعدی توپولوژیکی موج p). باید توجه داشت که MZM ها فرمیون نیستند، بلکه از آمار ناآبلی10 پیروی میکنند (یک ویژگی فیزیکی که در فیزیک انرژی بالا مشابهی ندارد). اگرچه این ایدهها به بیش از دو دهه قبل برمیگردند، اما در خارج از جوامع مربوطهشان نسبتاً ناشناخته باقی ماندند، زیرا مواد ذاتی با جفتسازی دو بعدی px+ipy تقریباً در طبیعت وجود ندارند (4).
ابررساناهای توپولوژیک در سالهای اخیر توجه چشمگیری را در حوزه فیزیک ماده چگال به خود متوجه نموده است. حضور فرمیونهای مایورانا بعنوان حالتهای جایگزیده بر مرزهای ابر رساناهای توپولوژیک، آنها را بسیار مورد توجه قرار داده است. از آنجا که ذره مایورانا فرمیونی است که پادذره خودش میباشد در محاسبات کوانتومی توپولوژیک، کاربرد فراوانی دارد. اختلالهای موضعی نمیتوانند حالتهای مایورانا را از بین ببرند لذا آنها بصورت توپولوژیکی تحت محافظت هستند و تنها با انتقال فاز توپولوژیکی از بین میروند. جهت ایجاد فرمیون مایورانا در شرایط بر هم کنش اسپین-مدار و با استفاده از سازوکار مجاورت، گاف ابررسانایی و گاف زیگمان در سیستم القا میشود. در محدودهای که این دو گاف با هم مساوی باشند، یک انتقال فار توپولوژیک اتفاق میافتد و فرمیونهای مایورانا ایجاد میگردند. محدودیتهای موجود برای سیستمهای شناخته شده منجر به حالتهای صفر بعدی و تک بعدی برای فرمیون مایورانا شده، در حالیکه برای کاربردهای محاسبات کوانتومی، نیاز به یک آرایه دو بعدی از مایوراناها داریم (6).
آنچه در بخشهای پیش رو خواهیم دید بدین گونه است. پس از مروری کوتاه به معادله دیراک در بخش دوم به سراغ معرفی معادله مایورانا در بخش سوم میرویم. در بخش چهارم فرمیونهای مایورانا را معرفی کرده و سپس در بخش پنجم بافت های غیر آبلی حالتهای صفر مایورانا را بررسی خواهیم کرد. در پایان جمع بندیای از کل مقاله ارایه خواهد شد.
2- معادله دیراک
هدف دیراک، هنگام “تلاش برای گرفتن ریشه دوم از یک ماتریس”، نوشتن معادلهای بود که بر خلاف معادله کلاین-گوردون، در خطی بود. معادله دیراک، تابع موجی ذرات با اسپین نیمه صحیح، یعنی فرمیونها را (مانند الکترونها) توجیه مینماید در حالی که معادله کلاین-گوردن برای ذرات با اسپین صفر(مانند بعضی مزونها) در نظر گرفته میشود. برای اینکه معادله هموردا باشد، باید در نیز خطی باشد، که دیراک را به ارائه شکل کلی زیر هدایت نمود:
(1)
چهار ضریب (α≡( αx, αy , αz ) , با این شرط تعیین میشوند که یک ذره آزاد باید رابطه نسبیتی انرژی-تکانه را برآورده کند، یعنی:
(2)
که این معادله مشهور دیراک را نشان میدهد (7):
(3)
با تعریف ماتریسی که به اصطلاح گاما نامیده شد:
(4)
با احتساب , با نماد استاندارد میتوان نوشت:
(5)
ماتریسهای گاما از جبر کلیفورد11 که در آن همان تانسور مینکوفسکی12 میباشد، پیروی میکنند. این نماد به صراحت معادله دیراک را به شکل کوواریانس لورنتس13 بیان میکند.
3- معادله مایورانا
ماتریس γµ شامل اعداد واقعی و موهومی است، بنابراین Ψ باید یک میدان مختلط باشد و این موضوع مورد انتظار است چرا که الکترونها دارای بار الکتریکی هستند و توصیف ذرات باردار به میدانهای مختلط نیاز دارد. مایورانا در مقاله خود در سال 1937 این سوال را مطرح کرد که آیا معادله دیراک باید لزوماً شامل میدانهای مختلط باشد یا خیر. جالب اینجاست که او مجموعهای از ماتریسهای گامای کاملاً موهومی زیر را کشف کرد:
که به معادله زیر ختم میشود:
(6)
از آنجایی که ماتریسهای کاملا حقیقی هستند، میدانهای مربوطه نیز حقیقی بوده که منجر به شرایط به اصطلاح حقیقی زیر میشود
(7)
از آنجایی که یک ذره باردار الکتریکی با پاد ذرهاش متفاوت است، راه حلهای معادله مایورانا لزوماً باید ذراتی خنثی و برابر با پادذره خودشان را توصیف کنند (4).
به طور رسمی، این جمله که یک ذره برابر با پادذره خودش است، باید با اعمال تقارن صرف بار به دست آید. برای مشخص کردن درجه آزادی بار، اجازه دهید معادله دیراک را از طریق جایگزینی حداقلی () به میدان الکترومغناطیسی Aμ متصل کنیم.
(8)
راه حل همیوغی بار14 Ψc باید همان معادله را برآورده کند اما با بار مثبت، یعنی:
(9)
هدف ما اکنون ایجاد یک تناظر یک به یک بین Ψc و Ψ است. در این راستا ابتدا مزدوج مختلط (رابطه 8) را در نظر میگیریم:
(10)
اکنون ماتریس C را بصورتی تعریف میکنیم که عبارت را برآورده کند، لذا (رابطه 10) را می توان به شکل زیر نوشت، یعنی:
(11)
که این رابطه، همیوغ بار را به صورت تعریف میکند. عملگر همیوغ بار C منحصر به فرد نیست. یک انتخاب ممکن، مربوط به ماتریسهای گاما بصورت زیر است:
در این ادبیات، این جمله که یک ذره برابر با پادذره خودش است، به صورت تابع موجی برابر با حل همیوغ بار آن بیان میشود، یعنی:
(12)
رابطه که در برخی مقالات به آن شرط شبه حقیقی گفته میشود شرط حقیقی را در (رابطه 7) تعمیم می دهد (8). اگر بخواهیم به طور خلاصه به معنای آن بپردازیم خوب است نیم نگاهی به معادله دیراک در نمایش ویل15 داشته باشیم:
(13)
که در آن اسپینور چهار جزئی دیراک را به دو فیلد دو جزئی و تقسیم کردهایم. اگر حلهای ثابت را تجزیه و تحلیل کنیم، عملیات همیوغی بار معنای بسیار واضحی دارد: برای هر حل ΦE یک حل همیوغی بار در انرژی منفی وجود دارد، یعنی:
(14)
اکنون یک نظریه میدان کوانتومی میتواند با ساختن برهم نهی از حالتهای ویژه انرژی ΦE با ایجاد عملگرهای فنا16 مناسب ایجاد شود:
(15)
که در آن () یک عملگر فنا (خلق) استاندارد در کوانتیزاسیون دوم برای یک ذره (پادذره) در انرژی E است. معادله فوق را میتوان به صورت بازنویسی کرد:
(16)
فیلد یک عملگر میدان دیراک است که قوانین استاندارد پادجابجایی را برآورده میکند. با جایگذاری در رابطه 16، عملگر میدان فرمیون مایورانا خواهد شد:
(17)
به دلیل قید شبه حقیقی ، پادجابجاییها، شکل مایورانا به خود گرفته و بصورت زیر خواهند بود:
(18)
کاراکتر مایورانای فیلد فوق به ویژه در نمایش مایورانا که در آن است و به معادل صریح17 زیر منجر میشود، واضح میگردد:
(19)
باید توجه داشت که یا شرط شبه حقیقی در یا شرط حقیقی در توسط کل میدان کوانتومی (وابسته به زمان) برآورده میشود و برعکس، از آنجا که Φ-E و ΦE متعامد هستند، نمیتوان آن را در سطح حلهای ثابت با انرژی کاملاً مشخص برآورده کرد. جالب توجه است، تنها استثنا موجود، مورد خاص 0 =E است که در آن شرط مایورانا میتواند در سطح ثابت نیز برآورده شود. لذا تا کنون، بیشترین توجه در ماده چگال حول این مورد مهم E=0 متمرکز شده است که منجر به مفهوم حالتهای صفر مایورانا (MZM)در ابررساناها میشود (4).
4- فرمیون مایورانا
فرمیونهای مایورانا در فیزیک ماده چگال متفاوتتر از چیزی که در فیزیک ذرات بنیادی بیان شده تعریف میشود و قادر است به صورت یک شبه ذره وجود داشته باشد. عملگر مایورانا هرمیتی است و به فرم نشان داده می شود. فرض نمائید فرمیون های مایورانا از رابطه های عملگری زیر پیروی نمایند:
(20)
هر عملگر خلق و فنا را میتوان بصورت جمع دو فرمیون مایورانا و بصورت زیر بیان کرد:
(21)
(),
(22)
()
از طرفی فرمیونهای مایورانا بر حسب عملگرهای فرمیونی به شکل زیر بیان میگردند:
(23)
(),
(24)
().
در واقع پاریته عدد فرمیونی را بصورت زوج و فرد مشخص مینماید. این عدد پاریته به صورت زیر تعریف میشود:
(25)
که مقدار 1- برای حالت پر و مقدار حالت خالی 1+ است (7).
یکی از پیشنهادات موجود برای یافتن فرمیـونهای مایورانا، بکارگیری ابررساناهای توپولوژیک است. در مرز ابررساناهای توپولوژیکی موج 𝑝 ، فرمیونهای مایورانا زندگی نموده و نیز دارای انرژی صفر هستند (8). در حقیقت توپولوژی است که از این مایوراناها محافظت مینماید. این توپولوژی بوسیله تقارنهای موجود در سیستم به وجود آمده. زمانیکه به این سیستم یک بی نظمی را به گونهای که تغییری در تقارنهای سیستم ایجاد نشود بیافزائیم، مادامی که گاف سیستم بسته نشود، این مایوراناها در برابر بینظمی از خود مقاومت نشان میدهند. بینظمی تحت این شرایط نمیتواند توپولوژی را در سیستم تغییر دهد. در ابررسانای تک بُعدی موج 𝑝 ، اگر همسایگیهای دورتر را در نظر بگیریم، تعداد جفت فرمیونهای مایورانا که در مرز وجود دارند، بیشتر میشود. اولین مدلی که پیشبینی نظری
admin –
مقاله شبه ذرات مایورانا در ابررساناهای توپولوژیک