كارآموزي نقشه كشي مهدي بخشي با فرمت ورد در 56 صفحه
جدول 1 ـ اسامي تعدادي از تكنيكهاي شناسايي خطر
نام تكنيك | شرح | موارد كاربرد |
تجزيه و تحليل خطاهاي كاري
Action Error Analysis |
اين تكنيك، تداخل بين انسان و ماشين را بررسي ميكند و خطاهاي بالقوة انسان را در انجام وظايف، شناسايي مينمايد | در مورد مشاغلي چون جراحان، خلبانان و كنترل كننده هاي اطاق فرمان صنايع، كاربرد دارد. |
رديابي انرژي و تجزيه و تحليل حفاظها و موانع
Energy Trace & Barrier Analysis |
جريان انرژيهاي مختلف را رديابي كرده و جريانهاي ناخواسته را مشخص ميسازد | در كليه سيستمهايي كه داراي انرژي هستند كاربرد دارد. مانند فرايندهاي شيميايي |
تجزيه و تحليل علت ـ پيامد
Cause Consequence Analysis |
تركيبي از روشهاي بالا به پايين و پايين به بالا ميباشد
(Even Trace Fault Trace) |
در مواردي كه ريسكهاي تركيبي يك سيستم، ارزيابي ميشوند كاربرد دارد |
تجزيه و تحليل تغييرات
Change Analysis |
اثرات اصلاحات و تغييرات را بررسي ميكند | در همه سيستمها وقتي تغييري ايجاد شد و نكته اصلاحي انجام شد كاربرد دارد |
تكنيك وقايع بحراني
Critical Incident Technique |
روشي جهت شناسايي شرايط ناامن و خطاهاي انساني ميباشد | كادر بهره برداري وقتي اطلاعات كافي در مورد عمليات را جمع آوري كردند اين روش مورد استفاده قرار ميگيرد |
تجزيه و تحليل انواع نقصها و اثرات آنها در سيستم
Failure Mode & Effect Analysis (FMEA) |
يك تجزيه و تحليل قابليت اعتماد سيستم ميباشد | در مورد سيستمهاي الكتريكي، الكترونيكي هوا فضائي و سخت افزارهاي مختلف كاربرد دارد |
تجزيه و تحليل غفلتها و فراموشكاريهاي مديريتي
Management oversight and Risk Trace Analysis (MORT) |
روشي جهت تجزيه و تحليل حوادث به صورت سيستماتيك ميباشد | در مورد همة حوادث، قابل اجرا است |
ارزيابي خطرات (Hazard Assessment)
پس از شناسايي خطرات برنامه كنترل خطرات اجراء ميشود تا خطرات شناسايي شده به كلي از بين برده شده يا به نوعي تحت كنترل در آيند. اينكه برنامه كنترل خطر را بايد از كدام خطر يا خطرات آغاز نمود نياز به تعيين اولويتهاي خطرات دارد. براي تعيين اولويت خطرات، اولين كار محاسبه ريسك آنها ميباشد. ريسك هر خطر از حاصل ضرب احتمال تبديل شدن آن خطر به حادثه (احتمال وقوع حادثه) در پي آمد حاصله يا شدت حادثه به دست ميآيد. هم احتمال وقوع و هم پي آمد حادثه هر دو به صورت عدد بيان ميشوند و معمولا با توجه به گذشته و تاريخچه وقوع حوادث محاسبه ميگردند. چنانچه در صنعتي حوادث اتفاق افتاده به طور دقيق ثبت نشده و در نتيجه محاسبه احتمال وقوع و پيآمد از حوادث امكان پذير نباشد ميتوان با توجه به آمار صنايع مشابه در نقاط مختلف كشور يا حتي جهان اين ارقام را محاسبه كرد. به همين دليل است كه ثبت حوادث و نگهداري اطلاعات مربوطه حائز اهميت فراوان ميباشد. آنچه كه در محاسبه ارقام مورد بحث مهم است اين است كه اگر احتمال وقوع در مورد يك حادثه خاص يا در مورد يكي از خطرات شناسايي شده بر حسب مثلا درصد بيان شود بايد در مورد بقيه خطرات نيز بر حسب درصد معين شود. پي آمد هم به همين ترتيب است يعني اگر در مورد يكي از خطرات بر حسب مقدار كل خسارت وارده يا بر حسب تعداد كل روزهاي از دست رفته محاسبه شود بايد در مورد كليه خطرات به همين ترتيب عمل شود. در غير اين صورت، ريسك هر خطر به صورت مجزا و يك عدد بيان ميشود و قابل مقايسه با ساير ريسكها نخواهد بود.
با محاسبه ريسك مربوط به كلّيه خطرات شناسايي شده ليستي تهيه ميشود كه در آن ريسكهاي بزرگتر يا بيشتر در اول و ريسكهاي كوچكتر يا كمتر در آخر ليست قرار ميگيرند و بدين ترتيب اهميت و اولويت خطرها نسبت به همديگر تعيين ميگردد. پس از آماده شدن اين ليست با توجه به خط مشي ايمني (Safety policy) صنعت يا سازمان مورد مطالعه به خطرات مختلف ضرايبي داده ميشود. مثلا اگر خطرات مربوط به يك دستگاه خاص كه با ارز خارجي خريداري شده و به دليل كمبود منابع ارزي از اهميت خاصي برخوردار است به آنها ضريبي بيشتر از يك (در مقايسه با ساير خطرات و اهميت آنها) تعلق ميگيرد. اين نوع اهميت دادنها در خط مشي ايمني مشخص ميشود. حالا اگر خطري ضريب 2 داشته باشد ريسك مربوط به آن در 2 ضرب ميگردد. پس از دادن ضرايب مربوط به تك تك خطرات ليست دقيق اولويتي آنها با توجه به ريسك ضرب شده در ضريب تهيه ميگردد.
امروزه سعي ميشود كه پس از تدوين خط مشي ايمني، ماتريس ريسك (Risk matrix) نيز تهيه گردد. در ماتريس ريسك كه نمونه اي از آن در شكل 1 نشانداده شده احتمال وقوع در محور X ها و پي آمد حادثه در محور y ها برده ميشود. از جمله نقاط لازم در خط مشي ايمني تعيين سطح يا ميزان ريسك پذيري يا ريسك قابل قبول صنعت يا سازمان ميباشد كه به صورت خطي در ماتريس ريسك مشخص ميگردد. وقتي ليست ريسكهاي خطرات شناسايي شده تهيه شد همه آن ريسكها را به ماتريس ريسك منتقل ميكنند. آندسته از ريسكهايي كه در پايين خط سطح ريسك پذيري قرار دارند خودبخود از ليست خطرات قابل كنترل حذف ميشوند و ريسكهاي قرار گرفته در بالاي سطح ريسك پذيري، مورد توجه قرار گرفته و بين خود به همان ترتيب فوق الذكر (با در نظر گرفتن ضرايب اهميت آنها) تعيين اولويت شده و براي اجراي برنامه كنترل خطرات آماده ميشوند.
ميزان احتمال |
نامحتمل | نادر | گاهي | ممكن | شايع | |||||||||
هـ | د | ج | ب | الف | |||||||||
|
|
1 | فاجعه آميــــــــــز(catastrophic) | شدت و وخامت | |||||||||
|
2 | بحرانــــي(critical) | |||||||||||
|
3 | متوسط (Moderate) | |||||||||||
4 | كـــم(Negligible) | ||||||||||||
محدوده خطر |
شكل 1 ـ ماتريس ريسك (Risk Assessment Matrix)
برنامه كنترل خطرات (Hazard Control Program)
برنامه كنترل خطرات از چند مرحله زير تشكيل يافته كه به ترتيب آمده اند و بايد در مورد هر خطر به ترتيب عنوان شده، اجراء شوند يعني اول مرحله 1 از اعمال كنترلي مورد توجه قرار ميگيرد و اگر خطر قابليت اجراي مرحله اول را نداشت در مورد آن مرحله 2 اجراء ميشود.
1) از بين بردن يا حذف خطر (Hazard Elimination)
براي كنترل هر خطر اوّل بايد تلاش شود كه به ترتيبي خطر از بين برده شده يا حذف گردد و معمولا با خطر ديگري جايگزين ميگردد. اين كار با تغيير تكنولوژي و فرآيند يا تعويض و جايگزيني مواد عملي ميگردد. طبيعي است وقتي فرآيندي تغيير يافت و خطر مورد بحث از بين رفت در فرآيند جديد هم خطر يا خطراتي وجود خواهد داشت كه بايد همواره سعي شود تا انتخاب فرآيند جديد به صورتي باشد كه خطرات جديد از نظر ميزان ريسك در منطقه پايين خط سطح ريسك پذيري مشخص شده در ماتريس ريسك قرار داشته باشند و ديگر نيازي به كنترل مجدد نباشد. به عنوان مثال ميتوان به تغيير رنگهاي اتومبيل از سيستم حلاّلي مرسوم به سيستم آبي جديد اشاره نمود كه در آن پايه يا base رنگها از حلالهاي آلي به آب تبديل شده و بدين ترتيب خطر حلالها (خطرات تهديد كننده سلامتي) از بين رفته و سيستم جديد ديگر خطري از اين بابت ندارد.
2) محدود سازي خطر (Hazard Limitation)
وقتي امكان از بين بردن و حذف خطر وجود نداشته باشد بايد سعي نمود كه به نوعي خطر محدود گردد. محدود سازي ميتواند هم از نظر مكاني (جغرافيايي) و هم از نظر زماني و هم از نظر گروه افراديكه درمعرض خطر قرار دارند عملي گردد. مثلا عدم صدور مجوز صنعتي براي اطراف شهرها و ايجاد شهركهاي صنعتي در كشور نمونه اي از محدود سازي كليه خطرات صنايع به يك منطقه بنام شهرك صنعتي ميباشد. ممنوع ساختن ورودافراد متفرقه به داخل انبار مواد شيميايي (فقط انبار دار حق رفتن به داخل انبار دارد) نيز نوعي محدود سازي ميباشد و بالاخره اجراي عمليات تعمير و نگهداري در شيفت روز (طبق برنامه نگهداري) نوعي محدودسازي زماني است.
3) استفاده از طرحها و دستگاههاي ايمني (Use of safety devices)
دستگاه هاي ايمني همانطور كه از نام آنها پيداست دستگاه هايي هستند كه ايمني سيستم را فراهم مينمايند و داراي انواع متعددي ميباشند كه به عنوان نمونه به چند نوع زير اشاره ميشود :
3ـ1) دستگاه هايي كه به خاطر سيستم، از بين ميروند (Fail-safe devices : FSD)
اين دستگاه ها به هنگام خطر از كار ميافتند يا به عبارت دقيق تر متوقف ميشوند و سيستم را در حالت ايمن نگهداري ميكنند. به عنوان نمونه ميتوان به فيوز برق در ورودي ساختمان يا دستگاه اشاره كرد كه به محض بروز اشكال در سيستم برق رساني (خطر مدار كوتاه يا كشيده شدن بار زيادتر از حد) ميسوزد و باعث نجات سيستم يا دستگاه ميشود. وقتي فيوز عمل كرد برق ساختمان يا دستگاه به كلي قطع و كار دستگاه متوقف ميشود. به همين دليل فيوز و امثال آنرا دستگاه هاي FSD از نوع انفعالي (Passive) مينامند. بعضي از اين نوع دستگاه ها هستند كه پس از عملكرد، كار سيستم يا دستگاه را در حداقل سطح ايمن، حفظ ميكنند و باعث متوقف شدن كامل كار سيستم نميگردند. آنها را دستگاه هاي FSD از نوع عملياتي (Operational) مينامند.
3ـ2) قفلهاي ايمني (Safety Locks)
قفلهاي ايمني بر سه نوع ميباشند :
الف) قفلهاي دروني (Lock-ins) قفلهايي كه خطر را در داخل به صورت محبوس نگه ميدارند و اجازه نميدهند كه در معرض باشند. مثل قرار دادن سموم در يك هود يا قفسه مخصوص و قفل كردن درب آن. بدين ترتيب هيچكس بجز در مواقع ضروري و افراد با تجربه نميتواند دسترسي به سموم داشته باشد و خطر سموم در داخل قفسه به صورت قفل شده ميماند. قفل پستها و تابلوهاي برق نيز از اين نوع ميباشند.
ب) قفلهاي بيروني (Lock-outs) قفلهايي كه بر عكس نوع اول خطر را در بيرون نگه داشته و اجازه ورود نميدهند. بستن درها و پنجره ها و كلّيه روزنه ها به هنگام آلودگي هوا يا نشت گاز در محوطه صنعتي نوعي Lock-out ميباشد كه خطر آلاينده ها را در بيرون نگه داشته و از ورود آنها به داخل سالن و منزل جلوگيري مينمايد. كليدهاي برق ضدانفجار نوعي از اين قفلها به حساب ميآيند كه در محيطهاي داراي گازهاي قابل اشتعال و انفجار نصب ميگردند.
ج) قفلهاي خودكار (Inter-locks)قفلهايي كه بطور خودكار و با بروز يك خطر، جريان بالا دستي يا كار سيستم را در بالا دست متوقف ميسازند تا خطري بوجود نيايد. مثلا در ديگهاي بخار اين نوع قفل با كم شدن جريان آب ورودي به ديگ كه خطر انفجار را در پي دارد بطور خودكار شير فلكه گاز ورودي به مشعل را ميبندد و از بالا رفتن بيش از حد درجه حرارت در داخل ديگ جلوگيري مينمايد. در ماشينهاي تراشكاري به محض باز كردن حفاظ شفاف روي قطعه كار قفل مزبور عمل كرده و برق موتور ماشين تراشكاري را قطع مينمايد تا هيچ بخشي از قسمتهاي گردان در دسترس تراش كار نباشد.
3ـ3) دستگاه هاي تن به ضرر كم دادن (Minor Loss acceptance)
اين دستگاه ها باعث ميشوند كه با وارد شدن يك ضرر و زيان كم از ضرر و زيانهاي بزرگتر جلوگيري شود. مثلا صفحاتي بنام Rupture disk كه در مخازن يا ظروف تحت فشار نصب ميشوند و به محض بالا رفتن فشار داخل مخزن از حد مجاز تركيده و فشار را در مسير خاصي آزاد ميسازند و بدين ترتيب از انفجار مخزن تحت فشار جلوگيري مينمايند.
admin –
كارآموزي نقشه كشي مهدي بخشي