كاربردهاي كامپيوتر با فرمت ورد در 70 صفحه
گزارش کارآموزی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر
مکان :
هنرستان علامه طباطبايی شهرستان ايذه ( از طرف آموزش و پرورش شهرستان ايذه )
موضوع : بررسی کاربردهای کامپيوتر در اين هنرستان
end .
معرفی متغيرها :
متغير : محلي است كه داراي يك اسم مي باشد و مي توان مقداري را در آن ذخيره كرد.
انواع متغيرها در پاسكال:
انواع عددي صحيح شامل اعداد بدون نقطه مميز است .نوع مقاديري كه مي پذيرند) طول بايت( :
اعداد اعشاري:
انواع عددي اعشاري شامل اعدادي با نقطه مميز است نوع مقاديري كه ميپذيرند ارقام با معني( طول بايت) :
انواع داده هاي اعشاري
–Char :
نوع داده كاراكتري كه با كلمه char مشخص مي شود ميتواند يك كاراكتر را در خود نگهداري كند بنابراين كاراكترها در يك بايت از حافظه كامپيوتر ذخيره مي شوند .
String :
اين نوع داده ها براي ذخيره رشته ها مثل اسامي افراد به كار مي رود و با كلمه كليدي string مشخص ي گردد براي هر رشته بايد طول معلوم كنيم اگر طولي تعريف نشود به طور پيش فرض 80 در نظر گرفته ميشود(مقدار طول حداكثر 255 است) .
–Boolean:
نوع ديگري از داده ها در پاسكال وجود دارند كه داده هاي بولي خوانده مي شوند مقادير بولي داراي دو ارزش درستي يا نادرستي اند كه در پاسكال با صفر و يك نمايش داده مي شوند صفر به معني نادرستي و يك به معني درستي به كار ميرود اين نوع داده ها با كلمه Boolean تعريف ميشوند.
دستورهای ورودی و خروجی :
دستورات ورودي و خروجی در پاسكال:
دستور Readlnبراي خواندن اطلاعات از ورودي به كار ميرود.فرمت آن به صورت مقابل است:(اسامي متغيرها)Readln اسامي متغيرها بايد با كاما از يكديگر جدا شوند..براي چاپ اطلاعات در خروجي از دستور Writeln استفاده ميكنيم.فرمت آن به صورت مقابل است 🙁 متغير ) Writeln .
2.3.1.4 انواع شرط در پاسکال :
شرط if .. else و Case … else :
ساختار شرط If :
if then شرط
Begin
____
____
____
End
Else
Begin
____
____
____
end;
در دستور if پس از بررسی عبارت بولی عبارت پس از شرط اجرا می شود .در صورت وجود if های تو در تو در صورت درست نبود هر شرط , شرط بعدی اجرا و در صورت درست بودن عبارت بعد از شرط محاسبه می شود .
دستور Case :
Caseميتواند تعداداي شرط را بگيرد و انتخاب كند.مقاديري كه دستور Case ميپذيرد ORDINAL است مقاديري كهORDINAL هستند داراي تركيب نيستند و همچنين قابل شمارش هم هستندمثلINTEGER,CHARACTER,BYTE,BOOLEAN,LONGINT,… پسREAL,STRING ORDINAL<—- نيستند.Case تنها دستوري است كه BEGIN ندارد ولي END دارد مقدارها ميتوانند شامل يك مقدار يا چند مقدار كه از يكديگر با كاما جدا شده اند باشند و يا يگ سري شمارشي باشند.
ساختار دستور Case :
Of متغير Case
Begin : مقدار1
——-
——-
End;
Begin : مقدار2
——-
——-
End;
Begin :Else
——-
——-
End;
End.
حلقه های تکرار :
انواع حلقه تکرار و کاربرد آنها :
حلقه های تکرار به دو دسته : 1 – دفعات تکرار معين 2 – دفعات تکرار نا معين .
1 – حلقه با دفعات تکرار معين : تعداد دفعات تکرار اين حلقه درون خوده حلقه تعريف می شود .مانند حلقه For .
Do مقدار نهايي to { مقدار شروع=: متغير for
Downto
Begin
___
___
___
end;
نکته : در برخي از حلقه ها دستورات داخل حلقه به متغير حلقه مرتبط مي باشند و در برخي موارد هيچگونه ارتباطي وجود ندارد.حلقه for براي تعداد تكرار معين به كار ميرود.
Downto : در مواردي به كار ميرود كه مقدار اوليه از مقدار نهايي بيشتر باشد.
2 – حلقه با دفعات تکرار نامعين : اين نوع از حلقه ها دارای يک شر می باشند که تعداد دفعات شرط به صحيح بودن شرط آنها بستگی دارد .
ساختار حلقه های تکرار نا معين :
يکی از حلقه های تکرار نا معين While … Do می باشد و ديگری Repaet … Until . اين دو دارای يک تفاوت عمده می باشند و آن اين است که بدليل آمدن شرط در پايان حلقه Repaet عبارتهای درون حلقه حداقل يکبار اجرا می شوند اما در حلقه While انگونه نيست .
ساختار حلقه While :
Do شرط while
Begin
end;
آرايه ها :
آرايه ها به عناصري اتلاق ميشود كه با يك نام تعدادي محل از حافظه را كنترل كند براي تشخيص محلها از انديس استفاده ميشود .
انواع آرايه ها :
1- آرايه هاي يك بعدي
2- عناصر دو بعدي
3- آرايه هاي سه بعدي
تعريف آرايه ها :
برای تعريف آرايه ها بايد به صورت زير عمل کنيم :
Var
Arrayنام آرايه : [انديس شروع …انديس پايان ] of نوع ;
متغير آرايه: نوع متغير آرايه
: خواندن آرايه(نوع [انديس آرايه ] )
مثال :
Var
A:array[1..100] of real;
Begin
For i:=1 to 100 do
Readln(a[i]);
تعريف آرايه دوبعدی : منظور از آرايه دو بعدی اينست که آرايه علاوه بر سطر دارای ستون نيز می باشد که به صورت زير نشان می دهيم :
Array نام آرايه : [انيس شروع سطر … انديس پايان سطر , انديس شروع ستون … انديس پايان ستون ] of نوع ;
نکته : برای آرايه های دو بعدی از دو حلقه For استفاده می کنيم .
مثال : برنامه اي بنويسيد كه نمرات 4 كلاس كه هر يك 20 دانش آموز دارد را از ورودي دريافت وتنبل ترين فرد را در اين 4 كلاس مشخص كند.
Var
A:array[1..20,1..4] of real;
Begin
For i:=1 to 4 do
Begin
For j:=1 to 20 do
Readln(a[j,i]);
End;
Min:=a[1,1];
For i:=1 to 4 do
For j:=1 to 20 do
If a[j,i]< min then
Min:=a[j,i];
Writeln(min);
End.
– String :
String آرايه اي از كاراكترهاست .اغلب لازم است كاراكترهايي در رشته موجود درج شوندو يا كاراكترهايي به جاي بخشي از رشته نوشته شوند , زيررشته اي در رشته جستجو گردد و يا دو رشته با هم الحاق شوند.
رشته تهي : طول رشته ثابت نيست و با داداه هايي كه در آن ذخيره شده است مشخص مي گردد.كاراكترهايي كه در رشته قرار مي گيرد از حداكثر طولي كه براي آن تعيين ميشود بيشتر نخواهد بود. اگر name رشته كاراكتري باشد دستور زير name را به رشته تهي تبديل ميكند:
Name:=”;
تبديل رشته به اعداد :
در پاسكال زير برنامه هايي وجود دارند كه به آساني ميتوانند رشته ها را پردازش كنند. زيربرنامه val رشته عددي را گرفته به مقدار عددي تبديل ميكند.
رشته عددي رشته اي است كه حاوي كاراترهاي ‘0’ تا ‘9’ و نقطه مميز باشد مثل ‘12.5’ و’13.5′ زيربرنامه val به صورت زير به كار ميرود.
Val (st,number,error)
St رشته اي است كه بايد به عدد تبديل شود و number متغيري است كه رشته تبديل شده به عدد در آن قرار ميگيرد. چنانچه در رشته st كاراكتر نا معتبري (كاراكترهاي غير از( ‘0’ تا ‘9’ و’.’ ) , محل وجود آن كاراكتر در پارامتر error قرار ميگيرد. اگر error برابر با صفر باشد معنايش اينست كه كاراكتر نا معتبري وجود ندارد. اگر number از نوع صحيح باشد st به مقدار صحيح و اگر number از نوع اعشاري باشد st به مقدار اعشاري تبديل ميشود .
مثال زير را در نظر بگيريد:
Var st :string;
Num,e:integer;
St:=’352′;
Val (st,num,e);
مقدار 352 در متغير num ومقدار صفر در متغير e قرار ميگيرد اكنون دستورات زير را در نظر بگيريد :
St:=’35#’2;
Val (st,num,e);
با اجراي دستور val به دليل وجود كاراكتر’ # ‘ كه كاراكتر نامعتبري در اعداد است عدد 2 در متغير e قرار ميگيرد و معنايش اينست كه كاراكتر شماره 2 ( شماره گذاري از صفر شروع ميشود) نامعتبر است و عمل تبديل صورت نميگيرد و مقدار num تعريف نشده است.
تبديل عدد به رشته :
براي تبديل مقدار عددي به رشته عددي از زيربرنامهstr استفادهميشود و به صورت زير به كار ميرود:
Str (number : format,numstring)
با اين دستور مقداري كه در number قرار دارد به رشته اي به طول format تبديل ميشود و در رشته numstring قرار ميگيرد . دستورات زير را در نظر بگيريد:
Var x:integer;
St:string;
X=352;
Str(x:5,st);
با اجراي اين دستور مقدار 352 به رشته ‘352’ تبديل شده در st قرار ميگيرد .
دستورات زير را در نظر بگيريد:
Var y1,y2:real;
St1,st2 : string;
Y1:=352.768
Y2:=476.395
Str(y1:7:2,st1);
Str(y2:3:1,st2);
با اجراي دستور str اول مقدار 352.768 به رشته ‘352.768’ تبديل مي شود و در st1 قرار ميگيرد و با اجراي دستورstr دوم مقدار 476.395 به رشته 476.395’تبديل ميشود و در st2 قرار ميگيرد.
جدا كردن زيررشته اي از رشته:
زيررشته بخشي از رشته است و براي جدا كردن زيررشته از رشته از تابع copy استفاده ميشودتابع copy به صورت زير به كار ميرود.
Copy (source,index,size)
S:=’I am learning pascal ‘;
S1:=copy(s,15,6);
دستور copy باعث ميگردد تا با شروع از محل 15 تعداد 6 كاراكتر از رشته s استخراج شود و در s1 قرار گيرد. بنابراين محتويات رشته s1 برابر است با ‘pascal‘.
الحاق رشته ها :
منظور از الحاق رشته ها اتصال رشته ها به يكديگر است به عنوان مثال اگرs1:=’ab‘ و s2:=’cde‘ الحاق دو رشته (s1,s2) به صورت ‘abcde‘ خواهد بود براي الحاق رشته ها از تابع concat استفاده ميشود:
(اسامي رشته ها)concat
دستورات زير را در نظر بگيريد:
S1:=’pascal’;
S2:=’is a ;
S3:=’language’;
S4:=concat(s1,s2,s3);
با اجراي اين دستور s3 به انتهاي s2 متصل ميشود و رشته نتيجه به انتهاي s1 متصل ميگردد و در نتيجه رشته s4 عبارت است از’pascal is a language‘: . اگر طول رشته حاصل بيش از 255 باشد بقيه كاراكترها حذف ميشوند.
جستجوي رشته اي در رشته ديگر:
براي اين كار از تابع pos استفاده ميشود كاربرذ اين تابع به صورت زير است:
Pos(s1,s2)
S1 رشته اي است كه بايد در s2 وجود داشته باشد محل اولين وقوع آن برگردانده ميشود و گر نه مقدار صفر برگردانده ميشود دستورات زير را در نظر بگيريد:
S1:=’learning’
S2:=’I am learning pascal’;
S3:=’english’
X:=pos(s1,s2)
y:=pos(s3,s2)
چون رشته s1 در s2 وجود دارد دستور pos اول مقدار 6 را در x قرار ميدهد و معنايش اين است كه رشته ‘learning‘ در محل 6 رشته s2 وجود ندارد مقدار صفر در y قرار ميگيرد.
محاسبه طول رشته :
براي محاسبه طول رشته از تابع length به صورت زير استفاده ميشود:
(رشته)length
دستورات زير را در نظر بگيريد:
S1:=’xymn’
X:=length(s1)
چون طول رشته s1 برابر 4 است مقدار x برابر 4 خواهد بود.
حذف و درج زيررشته:
زير رشته اي را ميتوان از رشته اي حذف كرد و يا زيررشته اي را ميتوان در رشته اي درج كرد براي حذف زير رشته از زيربرنامه ها به صورت زير به كار ميروند:
Delete(source,index,size)
Insert(pattern,destination,index)
در زيربرنامه delete زيررشته اي به طول size با شروع از محل index از رشته source حذف ميشود و در زيربرنامه insert زيررشته pattern با شروع از محل index در رشته destination درج ميشوددستورات زير را در نظر بگيريد:
S1:=pas***cal
Delete(s1,4,3)
S2:=’paal’;
S3:=’sc’;
Insert(s3,s2,);
دستور delete باعث ميشود تا با شروع از محل 4 رشته s1 حذف شده و رشته s1 به pascalتبديل شود دستور insert موجب ميشود تا رشته s3 در s2 درج شود و در نتيجه رشته s2 به ‘pascal‘ تبديل شود.
2.3.1.7 معرفي فايلهاي متني :
Var
Text : نام فايل
نسبت دادن فايل :
assign (‘نام خارجي ,’نام فايل );
مثال :
Assign(f,’c:\a1.dat.ddd’);
باز كردن جهت خواندن
( نام فايل)reset;
باز كردن جهت نوشتن
rewrite ( نام فايل);
readln نام فايل), ___)
writeln نام فايل), ___)
close( نام فايل);
تا close انجام نشود data ذخيره نميشود .
نكته بسيار مهم :
در هر يك از مسائلي كه در مورد فايلها مطرح ميشود مي بايستي به نحوي از يكي از تكنيكهاي نگهداري اطلاعات در حافظه اصلي استفاده نمود اين تكنيكها ممكن است استفاده از متغيرها و آرايه ها و ماتريسها و ودرختهاو…استفاده نمود ولي تنها با دو عمل خواندن و نوشتن به روي فايل كار انجام ميشود.
Update : ميخوانيم و دوباره ميريزيم سر جاش .
Append : بهش يك چيزي اضافه ميكنيم .
نكته : عمل rewrite باعث ميگردد چنانچه فايل وجود نداشته باشد ايجاد و چنانچه وجود دارد اطلاعاتش به طور كامل پاك شود.
پايان پاسکال .
admin –
كاربردهاي كامپيوتر